هرروز صبح که بلند میشیم تحمل میکنم که تمام فحشا رو توی ذهمنون نگه داریم که کسی که بیدارمون کرده دلخور نشه.
اگه باید بریم مدرسه، سویشرتمونو برمیداریم تا اگه یکی از بچه ها فضولی کرد بتونیم مشتمونو توی جیب سویشرت نگه داریم.
از شیش صبح تا سه بعدازظهر یا حتی بیشتر، سعی میکنیم انواع روش های کشتنو توی ذهنمون روشون پیاده کنیم و بدنمونو قانع کنیم که یه روزی همه ی اینا تموم میشه
یا نه بعضی وقتا میریم باهاشون حرف میزنیم و اخرش  چندتا داد میزنیم و میبینم نه بابا اینا درست بشو نیستن
به هر بدبختی شده خودمونو سالم میرسونیم به خونه 
و دوباره تحمل کردن و تحمل کردن
تحمل کردن دوری ادمای که دوستشون داریم و از بین نبردن ادمای که توی فضای مجازین
بخوایید باور کنید یا نه
تحمل کردن دیگه چیزی نیست ما به عنوان یه صفت برای عمق دردمون استفاده کنیم
تحمل کردن برای ما دیگه عادته!
خوب یا بد بودن این عادت به عهده ی خودتون
ولی واقعا کسی هست که تحمل نکنه؟ یا یه سوال بهتر
کسی تو اطرافمون هست که تحمل براش عادت نشده باشه؟


مثل شعری که شاعرشو فقط به یاد میارم

چیزهای که بهم ربط نداره رو بهم ربط بدیم، مثل خودمون

بیاید این داستان برای شماست.

مدرسه رو غیرقابل تحمل تر از این نکنید.

منم مثل هزاران نفر دیگر

داستان بعدی.

تحمل ,توی ,داریم ,یه ,ادمای ,ی ,نگه داریم ,میزنیم و ,هست که ,که تحمل ,ادمای که

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

87924474 مطالب اینترنتی وِمکا H-Mortazavi313 Folder Icon | فولدر آیکون Mon coin de solitude مجله فانگردی آقای رایمون miss-pari بهترین تحقیق های دانشگاهی