لی لی عزیز، درسته خنده داره من هنوز کاری نداری ولی میخوام بازنشست شم
من زیاد منتظر موندم، منتظر اینکه برگردی و مثل قبل باهم تو خیابون راه بریم، زیر درخت ها بشینیم و کتابهای که هیچ ربطی بهم نداره رو بهم ربط بدیم، مثل خودمون!
هیچ ربطی بهم نداشتیم ولی بهم گره خوردیم، راست میگفتی ما عادی نبودیم.
هیچ وقت، هیچ کس یه احمقو تحمل نکرد. هیچ کس وقتی کاسه اشو لبریز کردن و شکستن اونا رو بهم نچسبوند
اون تو بودی که یه احمقو تحمل کردی، حق رفتن داشتی ولی نرفتی
میدونم اگه الان اون سردیها نبود میتونستم تو بغلم داشته باشمت
خاک های سرد لی لی من رو ول کنید من منتظرشم
دلم تنگ شده براش، بیشتر از هرچیزی که سردیتون اون رو بفهمه.

مثل شعری که شاعرشو فقط به یاد میارم

چیزهای که بهم ربط نداره رو بهم ربط بدیم، مثل خودمون

بیاید این داستان برای شماست.

مدرسه رو غیرقابل تحمل تر از این نکنید.

منم مثل هزاران نفر دیگر

داستان بعدی.

بهم ,رو ,لی ,ربط ,تو ,ولی ,بهم ربط ,رو بهم ,نداره رو ,ربطی بهم ,ربط بدیم،

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

cibfretcal دلنوشته ژاله کارگاه مقاله نویسی پزشکی و زیست شناسی اردبیل پیچ تاریخ neginhikavir روستای بیاج لایف بیوتی | معادله‌ زندگی مطالب اینترنتی barbari74 ما اینده را میسازیم